

درزهای لب بهلب
در مونتاژ اسکلت فلزی برحسب نوع آمادهسازی لبهها و درز حاصل، انواع مختلفی از جوش لب بهلب بهوجود میآید. درزهای لالهای و نیملالهای (U , J) کمترین مقدار فلز جوش را لازم دارند، امّا در عین حال عملیات سنگزنی و تراش برای آمادهسازی لبهها پُرکار و پُرهزینه است و امکان انجام آن در هر کارخانهای وجود ندارد. وجود این مشکلات، طراح را به استفاده از درزهای جناغی (V) محدود میکند. در درز V، با کاهش زاویه درز، مصرف فلز جوش ( الکترود) کاهش مییابد. لیکن با کاهش این زاویه، دهنانه ریشه باید به منظور دستیابی الکترود به داخل درز و ایجاد یک جوش سالم در ریشه درز، افزایش داده شود. بدیهی است برای حصول جوش اقتصادی، باید تعادلی بین زاویه یخی و دهانه ریشه بهوجود آید. در ورقهای ضخیمتر، درز یا زاویه کوچکتر و ریشه بزرگتر، کمترین مقدار فلز جوش را لازم دارد.
چنانچه تسمه پشتبند مورد استفاده قرار گیرد، دست طراح در انتخاب دهانه ریشه باز خواهد بود، لیکن جوشکاری باید در یک سمت انجام گیرد، بهعبارت دیگر یک درز V تنها خواهیم داشت. امّا اگر تسمه پشتبند مورد استفاده قرار نگیرد، دهانه ریشه باید در حدود ۳ میلیمتر باز نگه داشته شود. در این صورت جوش روی دهانه ریشه پل زده و پایین نمیریزد. درز جناغی ممکن است به صورت یکطرفه (V) یا دو طرفه (X) باشد. در هر دو صورت، ریشه باید از سمت دیگر سنگ خورده و یک عبور جوش انجام شود. این امر سلامت درز جوش را تضمین میکند. در ورقهای نازک، استفاده از جوش جناغی یکطرفه (V) کافی است، لیکن با افزایش ضخامت ورق، استفاده از درز جناغی دوطرفه ترجیح دارد. بهخاطر داشته باشید که در درز V، تغییر شکل زاویهای بیشتر است و با افزایش ضخامت ورق، به سرعت افزایش مییابد.
هم راستا کردن ورقها
در اسکلت فلزی همراستا کردن جهت افزایش و بهبود عملیات جوشکاری ضروری است. قرارگیری درزهای لب بهلب جان و بال در یک صفحه، تا حد زیادی همراستا کردن ورق بال و جان را ساده مینماید.
شکل ۱ یک درز لب بهلب X غیر همراستا را در بال یک شاهتیر، در نقطه تغییر مقطع نشان میدهد. این عدم همراستایی، حصول یک ریشه سالم و جوش بیعیب را مشکل مینماید.
حتی در صورت همراستایی کامل در ورق جان، ورق بال میتواند تحت غیر همراستایی قرار گیرد. کج شدن ناگهانی بالها در خلال ساخت، عدم دقت در جابهجایی به محل اجرا، یا حتی یک اختلاف در هلالی شدن در بال میتواند چنین شرایطی را ایجاد کند. مشکل هلالی شدن، با اندازه جوش گوشه جان به بال، افزایش پیدا کرده و با زیاد شدن ضخامت بال تیر کاهش مییابد.
شکل ۱ هوراستا کردن ورقها.
در مونتاژ اسکلت فلزی روشهای مختلفی برای تصحیح این شرایط وجود دارد که شکل ۲ یکی از این روشها را نشان میدهد. زمانی که ورقها زیاد ضخیم نیستند، میتوان گیرههای کوچکی به انتهای یکی از ورقها جوش داد. راندن یک گوه فولادی بین هر گیره و ورق دیگر، لبهها را همراستا مینماید. جوش دادن گیرهها در یک سمت، تا حد زیادی برداشتن آنها را تسهیل میکند.
شکل ۳ هم روش دیگری را که معمولاً در مورد بالهای ضخیمتر، مورد استفاده قرار میگیرد، نشان میدهد.
شکل ۲گیره فقط در طول یک لبه جوش میشود، بنابراین میتواند بهراحتی با یک چکش برداشته
شود. گوه فولادی بهمنظور قرار دادن لبههای ورق در یک ردیف به زیر گیره رانده میشود.
استفاده از پشت بند و گیره و گوه برای هم راستایی ورقها
استفاده از پشت بند و پیچ و مهره برای همراستایی ورقها
شکل ۳